آجودان باشی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 16 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/230373/آجودان باشی
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404
چاپ شده
1
آجودانباشی، محمدحسین خان (یا حسین خان) مقدم مراغهای ملقب به صاحباختیار و نظامالدوله (د 1283ق / 1866م)، نخستین شخصیت نظامی و سیاسی ایران كه به مقام آجودانباشی (ه م) رسیده است. وی از اعقاب آقاخان مقدم از امیران مشهور دورۀ صفوی و خواهرزادۀ میرزاجعفرخان مشیرالدوله بود كه در زمان فتحعلی شاه (1185-1250ق / 1771-1834م) وارد دیوان قاجار گردید و در جریان جنگهای ایران و روس از 1241 تا 1243ق / 1826 تا 1827م، فرماندهی قسمتی از قشون ایران را برعهده داشت و بر اثر خدماتی كه در سپاه نایبالسلطنه انجام داده بود و با مساعدت امیر نظام محمدخان زنگنه (د 1257ق / 1841م) به سمت آجودانباشی «تمامتِ افواج نظام» برگزیده شد. در دورۀ پادشاهی محمدشاه قاجار (1222-1264ق / 1807- 1848م)، زمانی كه در مقام سرداریِ سپاهِ 000‘20 نفری آذربایجان، به سوی هرات حركت میكرد، در شهر سمنان به اردوی بزرگ ایران پیوست. شاه او را بنواخت و افزون بر اعطای خنجر مرصع و حمایل سرخ، به درجۀ سرتیپی نایل ساخت. به دنبال فتنهانگیزیهای مأموران انگلیسی در ایران و كارشكنی در مسألۀ هرات، برای روشن كردن حقوق ایران و شكایت از وزیر مختار انگلیس جان مكنیل (مأموریت در ایران از 1252 تا 1258ق / 1836 تا 1842م) كه منشأ اصلی توطئه بود، دولت ایران تصمیم گرفت محمدحسین خان آجودانباشی را در رأس هیأتی، به ظاهر برای تعزیتِ درگذشتِ ویلیام چهارم و تهنیت جلوس ملكۀ ویكتوریا عازم انگلیس گرداند. سفیر فوقالعادۀ ایران در 23 جمادیالثانی 1254ق / 13 سپتامبر 1838م، از راه تبریز عازم اروپا شد. از تَرابوزان و دریای سیاه به استانبول رسید و پس از اندكی توقف خود را به اتریش رساند. مقامات انگلیسی كه به سبب حملۀ محمدشاه به هرات (و دلایل دیگری چون حضور معلمان روسی در قشون ایران)، با ایران سر ناسازگاری داشتند، از زمانی كه آجودانباشی به استانبول رسید، به وی فهماندند كه از پذیرفتن او خودداری خواهند كرد. اما او، در دنبالۀ مأموریت خود، در وین با مترنیخ صدر اعظم اتریش (1773-1859م) گفتوگو كرد و شكایت دولت متبوع خود را از رفتار سلطهگرایانۀ انگلیس، به آگاهی وی رسانید و قویترین شخصیت سیاسی اروپا را بر آن داشت كه با برخی اقدامات، از جمله نوشتن نامهای برای ووملر وزیر مختار اتریش در لندن، كارگزاران انگلیسی را بر آن دارد كه نمایندۀ ایران (ملقب به «آجودانباشی كل افواج لشكر ممالك محروسه و مشیر مشورتخانۀ خاص و ایلچی مخصوص كبیر») را بپذیرند. آجودانباشی پس از دیدار با ولیعهد روسیه كه در آن زمان به اتریش آمده بود، و گفتوگو با برخی از بزرگان سیاسی آن كشور و سفیران كشورهای دیگر كه در اتریش به سر میبردند، راهیِ فرانسه شد و در پاریس با پادشاه فرانسه، لوئی فیلیپ دیدار كرد و نامۀ پادشاه ایران را به او رساند. پادشاه فرانسه برای تحكیم مودت، هیأتی به ریاست كنت دوسرسی، سفیر فوقالعادۀ فرانسه در دربار ایران، به تهران اعزام داشت (1255ق / 1839م). انگلیسیها به شیوههای گوناگون كوشیدند از ورود نمایندۀ ایران به كشورشان جلوگیری كنند. در همین احوال وزیر مختار انگلیس در اردوگاه سپاه ایران با محمدشاه گفتوگو كرد و او را از گرفتن آن شهر برحذر داشت و چون نتیجهای نگرفت، به عنوان اعتراض اردوگاه را ترك گفت و از راه مشهد به تهران آمد. پس از چندی جزیرۀ خارك اشغال شد و ارتش متجاوز انگلیس به سوی بوشهر به حركت درآمد. مكنیل كه از كهنهكاران سیاست استعماری انگلیس بود، در همان ایام كه آجودانباشی در اروپا بود، مقالات مغرضانه و گزارشهای نادرست و تحریكآمیزی در مطبوعات انگلیسی انتشار میداد و اذهان مردم و سیاستگران آن دیار را به زیان ایران میشوراند. عمدهترین بهانۀ او نیز، طبق معمول انگلیسیها، دخالت روسها در مسائل لشكری ایران میبود. سرانجام محمدحسینخان آجودانباشی در جامۀ بازرگانان وارد انگلستان شد. در آنجا بهرغم كوششهای صدراعظم اتریش و سیاستهای خردمندانۀ او، امنای دولت انگلستان و در رأس آنها وزیر امور خارجۀ بریتانیا، لرد پالمرستون، در واقع به علت كدورت از قضیۀ هرات، اما ظاهراً به بهانۀ توهین به مكنیل، از پذیرفتن وی خودداری كردند. به این جهت، كوششهای آجودانباشی به نوشتن نامههایی چند برای وزیران و نمایندگان مجلس انگلستان، و سفیران خارجی در آن كشور كه بعضاً به روزنامههای انگلیسی نیز سرایت میكرد، منحصر گردید، اما همین نیز تا حدودی اذهان عمومی سیاستمداران اروپا، بهویژه قشر حكومتی بریتانیا را دربارۀ ایران روشن كرد. وی هنگام بازگشت به میهن، به منظور ایجاد برخی اصلاحات در قشون ایران، 11 افسر و 3 صنعتگر از فرانسه استخدام كرد و با مقداری جنگافزار به ایران آورد.شرح مأموریت محمدحسینخان آجودانباشی توسط عبدالفتاح گرمرودی كه منشی وی بود، نوشته شده است. این كتاب گزارشهای گیرایی از «منازل عرض راه»، اوضاع سیاسی امپراتوری عثمانی، اتریش، انگلیس و فرانسه، و كارهای آجودانباشی در هریك از این كشورها دارد. محمدحسین خان آجودانباشی در 5 شوال 1255ق / 12 دسامبر 1839م، پس از یك سال و 4 ماه وارد تبریز شد و به تهران آمد و از سوی شاه به «نظامالدوله» ملقب گردید. آجودانباشی در 1256ق / 1840م به حكومت یزد گماشته شد و به آبادسازی آن دیار پرداخت و كاریز و آبانبار و كاروانسرا پدید آورد. سپس در 1260ق / 1844م به جای میرزا نبیخان قزوینی امیر دیوان، با لقب «صاحب اختیار» به حكومت فارس برگزیده شد و تا درگذشتِ محمدشاه قاجار در آن منطقه فرمانروا بود. نوشتهاند كه وی در آنجا به برقراری نظم و ایجاد آبادانی فراوان توفیق یافت كه از آن جمله بود، كشیدن راهآبۀ بزرگی به درازای 18 فرسنگ از كوهستانهای ممسنی تا شیراز، كه بسیار سودبخش بود.در دوران حكومت محمدحسین خان بر فارس، فتنۀ سیدعلی محمد باب در آن دیار بالا گرفت و وی بسیاری از بابیان را دستگیر كرد و در 1262ق / 1846م مجلس مناظرهای میان باب و علمای فارس برپا ساخت كه به محكومتی سیدعلی محمد انجامید. در این مجلس سیدیحیى دارابی مشهور به «وحید اكبر» نیز حاضر بود كه در پایان از بیم نظامالدوله گریخت.در دوران صدارت میرزاتقیخان امیركبیر، میان محمدحسینخان و اعیان و متنفذان شیراز و سران ایل قشقایی كدورتهایی پیش آمد كه منجر به اغتشاش عمومی گردید. آشوب 40 روز به درازا كشید و عدهای از دو سوی كشته شدند. انگیزۀ شورش را شاید بتوان در موارد زیر جستوجو كرد: نارضایی همگانی از نحوۀ كشورداری قاجاریان عموماً و حكومت فارس خصوصاً؛ نارضایی درباریان و رجال پایتخت از امیركبیر و ناخشنودی از حمایت دربار همچنین مقابلۀ سخت آجودانباشی با فتنۀ سیدعلیمحمد باب و آشوبهایی كه انگلیسیها از آن سود میجستند.به هر حال، چون كار بر آجودانباشی تنگ شد، امیركبیر وی را بركنار كرد و به احمدخان نوایی دستور داد او را به زندان اندازد. آجودانباشی پس از چندی به نحوی ناشایست به تهران انتقال داده شد. درست دانسته نیست سبب دشمنی آن دو چه بوده است، اما این دشمنی از زمانی كه هر دو در تبریز بودند آغاز شده بود و بهرغم كوششهای محمدحسین خان هرگز التیام نیافته بود.در 1274ق / 1858م، آجودانباشی با جلب حمایت یكی از سفیران بیگانه (احتمالاً فرانسه) آزاد شد و سرانجام به احتمال قوی در 1283ق / 1866م وفات یافت.در ستایش فرزانگی محمدحسین خان میتوان از اینجا گواهی آورد كه مترنیخ، او را «دارای هوش سرشار، مطلع از اوضاع و جوامع اروپا و دارای تسلط كامل در بیان عقاید خویش» توصیف كرده است (بامداد، 1 / 427).حسین خان پسری به نام علیخان داشت كه عضو وزارت خارجه شد و لقب «مشیرالوزاره» یافت. وی مردی كاردان بود و به درجۀ سرتیپ دومی هم رسید و با عنوان ژنرال كنسولی (كارپرداز اول) به مدت 3 سال از 1280-1283ق / 1863-1866م در پاریس و لندن انجام وظیفه كرد و از آن تاریخ تا 1287ق / 1870م مأمور خدمت در تفلیس گردید. وی كه بیماری قلبی داشت در 1301ق / 1884م در تهران درگذشت. پسرش حسین پاشاخان كه با توجه به لقب نیای خود نام آجودانباشی برگزیده بود و از معتقدان «انجمن اخوت» تهران بود، از سیاست كناره گرفت و به خانقاه پناه برد.
اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان، روزنامۀ خاطرات، به كوشش ایرج افشار، تهران، امیركبیر، 1345ش، ص 276؛ همو، منتظم ناصری، تهران،1300ق، 3 / 301؛ بامداد، مهدی، تاریخ رجال ایران، تهران، زوار، 1347-1353ش، 1 / 105، 167- 168، 194، 426- 429، 3 / 9، 378، 452، 460، 471، 4 / 171، 434، 6 / 279؛ سپهر، محمدتقی خان، ناسخ التواریخ (تاریخ قاجاریه)، به كوشش جهانگیر قائممقامی، تهران، 1337ش، صص 337-338؛ شمیم، علیاصغر، ایران در دورۀ سلطنت قاجار، تهران، ابنسینا، 1342ش، صص 109-110، 167-169؛ محمود، محمود، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس، تهران، اقبال، 2 / 403-418؛ قوسی، محمدعلی، «محمد حسین خان مقدم آجودانباشی سفیر فوقالعادۀ ایران در دربار دول اروپا»، یادگار، س 2، شم 2 (مهر 1324ش) صص 19-30؛ گرمرودی، میرزا فتاح خان، متن سفرنامه، به كوشش فتحالدین فتاحی، تهران، 1347ش، صص 726 به بعد؛ هدایت، رضاقلی خان، روضة الصفای ناصری، تهران، 1339ش، 10 / 279-284.
بخش تاریخ
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید